سفید برفی و شکارچی متهم شده است که خیلی تاریک ، خیلی طولانی و خیلی کسل کننده است ، اما اگرچه فیلم مطمئناً نقص های خود را دارد ، اما ارزش دیدن به تنهایی برای تصاویر را دارد. به کارگردانی روپرت سندرز ، این فانتزی تاریک و ریز و درشت دارای تصاویری است که ممکن است در فیلمی به کارگردانی Tarsem Singh یا Guillermo del Toro ببینید. لحظه ای است که Snow White (کریستن استوارت) در حال فرار از یک ساحل مه آلود است و بر روی یک غرفه زیبا و سفید لگد می زند ، و پس از آن صحنه ای وجود دارد که ملکه راوننا (شارلیز ترون) خود را در یک دم شیری ، درست پس از مسدود کردن روی قلب یک پرنده می اندازد. .
بعداً ، سفید برفی در جنگلی مملو از سوسکهای پرخاشگرانه و مارهای پیچیده قرار می گیرد ، تا راه خود را به دنیای پری پر از لاک پشت های چمن و قارچ های پوشیده از ابرو برساند. یک طوفان سفید در هزار پروانه پشت سر هم می گذارد و پس از تبدیل شدن به گله ای از غافلها ، راونا از گودالی از اووزن سیاه خزنده می شود ، که محاصره شده و از بین می رود و می پرتد پرنده های در حال مرگ. با دنباله هایی از این دست ، سفید برفی و شکارچی قسمت هایی برابر با سرزمین های رویایی و سوخت کابوس است و ضرری ندارد که ترون خودش را به بازی شرورترین جادوگران جهان بیاندازد ، جلد آن را بالا ببرد و هر بار که می گذرد وحشت را روشن کند. صفحه نمایش
در حالی که ترون به طرز شگفت انگیزی آجیل است ، استوارت (کم ارزش ترین بازیگر زن هالیوود) این فیلم را با اجرای بسیار واقعی تر و همدلانه لنگر می گذارد. حتی کریس همسورث بازی بازیگری خود را بالا می برد. مطمئناً لهجه او در اینجا کار نمی کند ، اما در بین آدم های قصابی با یک تبر بزرگ بزرگ ، او یک شوخی گاه به گاه را ترک می کند و چند اشک می ریخت. و گرچه ترجیح می داد اگر از افراد کمی واقعی استفاده می کردند ، کوتوله ها توسط برخی از بهترین بازیگران شخصیت انگلیس بازی می شوند - به عنوان مثال. باب هوسکینز ، نیک فراست و یان مکشین- و هر بار که ظاهر می شوند چیزها را سبک می کنند.
مطمئناً ، آن را با کلاسیک والت دیزنی مقایسه نمی کند ، اما پس از آن واقعاً تلاش نمی کند. این یک فیلم سفید برفی است که بیشتر مربوط به قسمت تاریک افسانه ها است - خون ، گل و لای ، وحشت و شگفتی.
The Majestic (2001)
جیم کری مجلسی
در بین اقتباس های استفن کینگ ، فرانک دارابونت تصمیم گرفت فیلمی به سبک فرانک کاپرا بسازد. نتیجه فیلم The Majestic بود ، فیلمی آنقدر شیرین و دلتنگ ، که فکر می کند همان کارگردان بعداً The Mist را ساخت. اما در حالی که این ویژگی مخلوق وحشیانه به همان اندازه بدبین می شود که فیلم ها بدست می آورند ، The Majestic به عقاید قدیمی مانند حق در مقابل اشتباه و آزادی بیان اعتقاد دارد. راجر ایبرت نوشت: فیلم "غیرقانونی از قانون اساسی و لایحه حقوق حمایت می کند" ، و در حالی که منتقدان بدبین احساس می کردند "نفخ" ، "دستکاری کننده" و "مبهم در افراط" است ، در واقع یک بازگشت بزرگ قلبی به فیلم هاست. مانند این یک زندگی شگفت انگیز است و آقای اسمیت به واشنگتن می رود.
داستان از جیم کری به عنوان پیتر اپلتون ، فیلمنامه نویس سیاه لیست می کند که فراموشی می کند و در یک شهر کوچک خواب آلود خواب می گیرد و در آنجا اشتباه می کند که با یک دامپزشک طولانی مدت جنگ جهانی دوم گم شده است. و از آنجا که او نمی تواند به خاطر بیاورد که کیست یا از کجا آمده است ، پیتر داستان را می پذیرد و با پدر جدید خود (مارتین لاندو) و علاقه محتاطانه عشق (لوری هولدن) پیوند می زند. سرانجام ، خاطرات پیتر برمی گردد و زندگی جدید او را تهدید می کند ، و وقتی از وی خواسته می شود که در برابر کمیته فعالیتهای غیر آمریكایی مجلس شهادت دهد ، اوضاع پیچیده تر می شود. اما به سبک واقعی جیمی استوارت ، پیتر به مناسبت برخاستن و سخنرانی پرخاشگرانه در دفاع از حق گفتن و باور هر آنچه می خواهید ارائه می دهد.
کری در اینجا در صدر بازی های خود قرار دارد و با ایفای نقش هایش در فیلم های Truman Show و Eternal Sunshine of Spotless Mind ، پشتیبان یک بازیگر پشتیبان قرار گرفته است که شامل جفری دی مون ، بروس کمپبل و باب بالابان می باشد. The Majestic یک فیلم کوچک الهام بخش است ، نوعی که دیگر به سختی می بینیم. این فیلمی است که درمورد میهن پرستی ، دفاع از حقوق مدنی و چسباندن مرد کوچک است. و در این مواقع بحث برانگیز ، این پیام بسیار جالب است.
آسمان وانیلی (2001)
آسمان وانیلی
دنیای وانیل آسمان دنیای غروب خورشید مونه و خیابان های باب دیلن است ، اما این بدان معنی نیست که شما می خواهید در آنجا زندگی کنید. چرا که نه؟ خوب ، این همچنین دنیایی از استکرهای دیوانه ، ماسک های صورت خزنده و احساس وحشتناک است که چیزی افتضاح در تاریکی منتظر است. براساس فیلم اسپانیایی سال 1998 ، چشم خود را باز کنید ، پنجمین فیلم کامرون کرو جایی را نشان می دهد که بسیاری معتقدند او شروع به از دست دادن لمس کرد. سالها بود که او با فیلم هایی مانند جری مگوایر و تقریبا مشهور تماشاگران را تحت تأثیر قرار می داد ، اما بعد از اینکه وانیلا اسکویی از منتقدین گذشت ، کرو شروع به ساخت فیلم هایی مثل Aloha و We Zoo خریداری کرد.
اما در حالی که درست است که خروجی اخیر کرو نمی تواند با کارهای قبلی خود مقایسه شود ، مقصر دانستن وانیل اسکای ناعادلانه است. با وجود شهرت ، این فیلم تام کروز یک ذهنیت عظیم است که لایه های بیشتری نسبت به Inception و پیچ و تاب های بیشتری نسبت به Memento دارد. و کروز واقعاً در اینجا به عنوان دیوید آمس ، یک پلیبوی فوق العاده ثروتمند ، می توانید از بازرسی های خود استفاده کنیدهو زندگی خود را از هم پاشیده است و سپس شروع به از دست دادن ذهن خود می کند . شاید. این فوق ستاره واقعاً ترس و پارانویا رو به رشد دیوید را می فروشد و روابط او با پنه لوپه کروز و کامرون دیاز به طرز ماهرانه ای انجام می شود و دو طرف بسیار متفاوت یک مرد را برجسته می کند.
این فیلم همچنین با تصاویر بسیار وحشتناک و لحظات واقعاً نگران کننده پر شده است ، از بدنه های عجیب و غریب اتاق خواب گرفته تا عکس های گروتسک از چهره کروز (فقط فیلم را تماشا کنید ؛ بعداً خواهید فهمید). همچنین موسیقی متن فیلم فوق العاده ای وجود دارد که استفن هولدن منتقد آن را "یک خورش غنی موسیقی که آلبوم سفید بیت را به یاد می آورد" خواند. در واقع ، موسیقی شگفت انگیز است ، و فیلم یکی از مزاحم ترین آوازهای ترانه Beach Boys است که تا به حال شنیده اید. سپس کورت راسل ، تیلدا سوینتون ، و نوح تیلور در حمایت از پرفکت می درخشند
به کارگردانی تونی اسکات ، فیلم The Last Boy Scout ، تولید بسیار ناخوشایندی داشت ، بیشتر به لطف تعداد زیادی از بازنویسی هایی که شین بلک فیلمنامه نویس آن را مجبور به ساخت. به عنوان یک نتیجه ، ما با فیلمی کثیف ، ناپسند و در هیچ کجای آنقدر محکم به عنوان Lethal Weapon یا The Nice Guys نزدیک نیستیم. اما اگرچه کمی شوخ طبعی است ، فیلم The Last Boy Scout اثری جذاب از سینما اکشن است ، فیلمی مملو از لحظات کمی مجنون که شامل بمب های ماشین ، تیغه های بالگرد و عروسک های گربه وحشت زده است.
این کار با یکی از دلپذیرترین بازهایی که تاکنون در یک فیلم اکشن مشاهده کرده اید شروع می شود ، با یک فوتبالیست معتاد به مواد مخدر که در وسط بازی یک تپانچه می کشد. از آنجا ، ما به قهرمانان ما ، محقق خصوصی بدبینانه جو هالنبك (بروس ویلیس) و محكوم به نقل از جیمی دیكس (دیمون واینز) آشنا می شویم - زیرا آنها قتل وحشیانه دوست دختر دیكس ، نواری را كه نوار استریپ هالی بری ایفا كرده است ، بررسی می كنند.
همانطور که این دوگانگان عمیق تر به پرونده می پردازند ، آنها نقشه ای را شامل می شوند که شامل قمار و NFL است ، اما آنچه در اینجا مهم است این است که گفتگوی شین بلک هنوز هم مثل همیشه هوشمندانه است و پویایی بین ویلیس و واینز با انرژی دیوانه وار درگیر است. درست است ، این فیلم وقتی صحبت از شخصیت های زن خود می شود ، کمی مشکل دارد اما از طرف مثبت ، تیلور نگرون به عنوان یکی از بهترین شرورهای شین بلک ظاهر می شود و ما با صحنه ای برخورد می کنیم که در آن بروس ویلیس قرار دارد. یک شخص با کف دست خود را به قتل می رساند.
بعلاوه ، اگر شما همیشه خواسته اید ببینید كه ویلیس كمی تیزهوشان را انجام می دهد ، خوب ، آخرین پسر پیشاهنگ را پوشش داده است.
آنادا (1997)
فیلم آنادا
آنادا با داشتن 38 درصد رتبه تأیید در گوجه فرنگی Rotten ، بسیار افتضاح تلقی می شود. برای اثبات ، فقط بررسی را بررسی کنید. منتقد میک لاسله با نوشتن فیلم ، "فیلم آنادا درباره مار است که همه را می خورد. استیو نیوتن از جورجیا Straight نیز در ادامه نوشت: "فقط برای نشان دادن ، در اوایل چقدر خطر [شخصیت ها] در معرض خطر است ، می بینیم که ستاره تیتر این فیلم یک پلنگ سیاه را چنان محکم می کند که یکی از چشم های آن پاپ شود. بیرون
و این یک مشکل است چگونه؟
به طور جدی ، این نوع موارد است که آنادا را بسیار شگفت انگیز می کند. مطمئناً ، اگر به دنبال یک فیلم درجه یک به فیلم بروید ، ممکن است ناامید شوید. اما اگر انتظار بهترین فیلم B را دارید ، زمان زندگی خود را خواهید داشت. استفان هولدن از نیویورک تایمز آن را "یک نسخه خزنده و سرگرم کننده از خزها" نامید و حق با اوست - این نوع فیلم است که یک مرد در حال سقوط از یک آبشار با یک مار آویزان از شاخه درخت از هوا بیرون می رود.
چه چیزی بهتر از این؟ خوب ، شاید تماشای یک مرد زنده از درون آنادا زنده بلعیده شود. و علاوه بر موجودات قاتل ، جان وایت نیز وجود دارد که مانند پل سارون ، دیوانه ای که می خواهد مار را به اسارت بکشد و تمام منظره ها را به چشم بیاورد ، کاملاً عصبانی است. هر یک از خطوط او یک گوهر فراتر از حد است و قبل از غرق جنیفر لوپز با یک سطل خون میمون ، کسی را با پاهای خودش خفه می کند.
و اگر هنوز قانع نشده اید که آنادا یک موجود مخلوق است که ارزش وقت شما را دارد ، فقط بدانید که وایت شاید در صحنه ای بزرگترین چشمک در تاریخ سینما را به حدی حماسه بسازد که راجر ابربر نوشت: "هرجا که فیلم عالی بیرون می آید به یاد می آورد. گنجینه "
تیرانداز (2007)
فیلم Shooter Wahlberg
آنتوان فوكا مطمئناً می داند كه چگونه می تواند یك صحنه اکشن فیلمبرداری كند. برای اثبات ، بیشتر از Shooter ، یک تریلر توطئه سال 2007 با بازی مارک والبرگ به عنوان تفنگدار دریایی Sgt استفاده کنید. باب لی Swagger. سالها پیش ، وی هنگام اجرای مأموریت مخفیانه در آفریقا ، جان خود را از دست داد و اکنون این تک تیرانداز سرخورده روزهای خود را در کوهستان می گذراند ، با سگ خود (محکوم) خود را معلق می کند ، در مورد یازده سپتامبر می خواند و یک رفیق افتاده را به یاد می آورد.
اما وقتی یک مأمور سایه دار دولتی (دنی گلوور) سوگگر را برای ترور که مرتکب نشده بود ، قاب می کند ، گروهبان اسلحه را می گیرند و فرار می کنند و امیدوارند که به افراد بد یک یا دو چیز درباره ارزشهای آمریکایی بیاموزند. بازی مانند یک نسخه سوپ تاپ از سه روز کاندور ، تیرانداز گوشه ای از گلوله های صحنه های اکشن شگفت انگیز است. در حال وقوع شلیک آفریقا است ، و پس از آن استراحت زمستان در بالای کوه پوشیده از برف وجود دارد. یک مرحله نمایش وحشیانه در سایت سیاه وجود دارد که شامل یک حمله انتحاری وحشتناک است ، و البته ، یک جنگ خانگی که دارای ذهن (دم به معنای واقعی کلمه) باشد ، شامل استفاده لیبرال از ناپالم ، بمب های لوله ای و اقدامات شدید هلیکوپتر است.
علاوه بر تفنگ های تفنگ ، ما باید به فیلم های زیبایی از پیتر منزیز جونیور نیز پیشنهاداتی بدهیم و البته وهبرگ به عنوان Swagger عالی است و کاملاً در نقش یک قهرمان سرکش آمریکایی ساکن است. در واقع ، این بازیگر حتی به اردوگاه بوت رفت و با یک تیرانداز واقعی تمرین کرد تا برای این قسمت آماده شود. بنابراین ، هنگامی که وهبرگ در حال صحبت کردن با یک اسلحه ساز قدیمی پیر (لوون هلم) یا بحث در مورد اهمیت ارتفاع ، سرعت باد و تأثیر کوریولیس هنگام گرفتن عکس عالی می شنوید ، همه احساس فوق العاده معتبر می کنند. این فقط یک استتماشای واللبرگ کاملاً جالب از MacGyver کاملاً سرگرم کننده است و همه چیز را از صدا خفه کنهای وی گرفته تا IV استفاده می کند.
بنابراین فقط آن 48٪ را روی گوجه فرنگی پوسیده نادیده بگیرید زیرا اگر هیچ چیز دیگری این فیلم مایکل پنا را نداشته باشد و مایکل پنا همه چیز را بهتر می کند.
کابوی ها و بیگانگان (2011)
کابوی ها و بیگانگان
به کارگردانی Jon Favreau ، Cowboys & Aliens یکی از ساده ترین عناوین فیلم در تمام دوران را دارد ، درست در آنجا با ماشین Hot Tub Time و Hobo with Shotgun. آنچه می بینید همان چیزی است که شما بدست می آورید: کابوی ها که با بیگانگان می جنگند (با کمک برخی از رزمندگان آپاچی). شما می توانید تصور کنید چیزی نظیر این در دهه 1950 ساخته شده است ، و Favreau موفق می شود فرضیه حواس پرت را بدست آورد و آن را به یک زمان خوب تبدیل کند.
این طرح شامل یک قانون غیرقانونی (دانیل کریگ) است که یک روز در بیابان بیدار می شود و هیچ سرنخی برای خودش ندارد ، چگونه به آنجا رسید ، یا چرا یک دستبند فی روی بازوی او وجود دارد. اما هنگامی که یوفوها شهروندان یک شهر مجاور را دستگیر می کنند ، این دستبند مفید است. همانطور که معلوم است ، این تکه ف یک سلاح غیرقانونی است ، و این قانون را در برابر مهاجمان بیگانه لبه قرار می دهد. و در مد واقعی غربی ، کریگ باید برای نجات شهر ساکن گمشده ، همراه با یک زن مبهم (الیویا وایلد) و یک رقیب رقیب (هریسون فورد) ، زین کند و سوار شود.
با این حال ، چند منتقدان ناراحت بودند که فیلم طرح احمقانه خود را اینقدر جدی گرفت. اما واقعاً به همین دلیل است که Cowboys & Aliens خیلی خوب کار می کند. این فیلم هرگز به تو نمی خورد. سعی نمی کند طنز باشد. این غربی مستقیمی است که بدجنس آدمها بد از فضای بیرونی خارج می شوند و از آنجا که فیلم با علمی صادقانه رفتار می کند ، فیلم بسیار جذاب تر از این است که اگر ما شاهد شوکل خود آگاهی بودیم.
در مورد بازیگران ، این کسی است که از بازیگران شخصیت ، شخصیت های سام راکول ، کلنزی براون ، کیت کارادین و والتون گوگینز را بازی می کند. ما همچنین باید به عنوان تیم جیمز باند و هان سولو تماشا کنیم تا یک بیگانه را بکشند. طراحی موجودات بسیار عالی است ، صحنه های اکشن شدید هستند (به خصوص آن صحنه حمله اول) و جالب است که تماشا کنید که چگونه این شخصیت های قرن نوزدهم نسبت به عناصر علمی تخیلی واکنش نشان می دهند. بیگانگان "شیاطین" نامیده می شوند ، سفینه های فضایی "ماشین های پرواز" هستند ، و نگاه به چهره کریگ وقتی دستبندش روشن می شود کاملاً کامل است.
بعلاوه ، پل دانو یک اسلحه جنگی فوق العاده زیبا را بازی می کند ، و کریگ او را سخت در ناحیه زانو می کوبد. آیا این بزرگترین صحنه است؟ احتمالاً
با بازی با جسی آیزنبرگ و کریستن استوارت ، آمریکای اولترا 28 میلیون دلار بودجه بودجه شد اما فقط حدود 27 میلیون دلار درآمد داشت . در سراسر جهان. منتقدین نیز درباره این فیلم وحشی نبودند و تمام تلاش خود را برای اجرای جاسوسی سنگسار انجام دادند. یک نظرسنجی سخت به این فیلم حمله کرد: "یک تمرین ناخوشایند و نوجوان در خشونت به خاطر خودش" ، در حالی که دیگری گفت "این اکثراً هدر دادن علفهای هرز خوب و بازیگران بهتر" است.
اما شاید نفرت ها خیلی پخته شده بودند تا کاملاً آنچه را که روی صفحه روی می داد درک کنند. کارگردانی نیما نوری زاده و نویسندگی آن توسط ماکس لندیس ، American Ultra یکی از بهترین فیلمهای رابطه ای است که تاکنون ساخته شده است ، یا همانطور که امی نیکولسون گفته است ، "رمانتیک ترین فیلم سال" است.
به علاوه ، بسیاری از افراد به روشهای بسیار جالب کشته می شوند. بنابراین این یک امتیاز اضافی است.
این فیلم زیر یک اسلحه به نام مایک (آیزنبرگ) است که با کار کردن در یک فروشگاه راحت و دائما در حال بالا رفتن زندگی خود را تلف می کند. اما سلام ، حداقل شخص عاشق است. دوست دخترش فوی (استوارت) کاملاً متوجه می شود که مایک کمی بازنده است ، اما به هر حال او علی رغم کمبودهایش دیوانه است. و این خبر خوبی برای مایک است ، زیرا وقتی تیمی از آدمکش ها روی در آستان او ظاهر می شود ، نیاز به تمام حمایتی دارد که می تواند بدست آورد.
او که تنها یک مایک فراموشی نیست ، وی تنها عضو باقیمانده از یک پروژه مخفی دولت است و اکنون سیا می خواهد اهداف غایی را پیوند بزند. اما افراد بد این موضوع را نمی دانند که مایک به تازگی فعال شده است ، و اکنون او می تواند هر کسی را با هر شیئی که می تواند دست خود را بکشد ، بکشد ، حتی اگر او هنوز کاملاً گیج شده از آنچه اتفاق می افتد است.
و مطمئناً ، این یک انفجار است که تماشای قاتل مایک با قاشق و مهارتی را به قتل می رساند ، اما نکته برجسته فیلم رابطه بین استوارت و آیزنبرگ است ، عاشقانه ای که ایگناتیوی ویشنوهسکی آن را "معتبرتر از اکثر روابط روی پرده در حافظه اخیر" توصیف کرده است. بنابراین ، در حالی که نبردهای سبک بورن سرگرم کننده است ، چسب که این فیلم را در کنار هم نگه می دارد ، شیمی شیرین و ی بین این زوج دوست داشتنی شاهدانه است.
رودخانه گمشده (2015)
رودخانه گمشده
Lost River اولین کارگردانی رایان گاسلینگ بود ، و منتقدین آن را دوست نداشتند.
اعتصاب کن آنها از آن متنفر بودند.
به گفته سرگرمی هفتگی ، هنگامی که این فیلم در کن پخش شد ، "بوش گفته می شود که تشویق را غرق کرد." و مطمئناً ، رود گمشده مشکلات خود را دارد ، اما خصوصیات جسورانه ، جسورانه و جاه طلبانه است ، همه ما می خواهیم شاهد بیرون آمدن از هالیوود باشیم. و اگر شما به تصاویر زیبایی سورئالی هستید ، یا اگر فقط می خواهید نسخه ای از دکتر Who را ببینید ، پس شاید این فیلم درست کوچه شما باشد.
کریستینا هندریکس ، بن مندلسون ، و سائویرس رونان با بازی در نقش لست ریور احساس می کنند که یک افسانه است ، داستان زندگی خانوادگی کوچک که در یک دیترویت دیترویت زنده مانده است. اما در نهایت ، آنچه که در مورد این فیلم بسیار جالب توجه است تصاویر نفس گیر Gosling با دوربین خود است. ما یک چرخه دوچرخه شعله ور را پشت صفحه تماشا می کنیم. یک اوا مندز خونین ، یک نمایش قتل makabre را اجرا می کند. مت اسمیت در بالای تاج و تخت اتومبیل خود دادگاه دارد. پسر بچه ای روی رودخانه ای پر از چراغ های خیابانی نیمه غوطه ور می رود.
کاملاً مشخص است که گاسلینگ چشم به تصویری شگفت انگیز می زند و علی رغم ویتریول راه خود را از بین می برد ، لست ریور فیلمی شایسته برای کارگردان بار اول است ، فیلمی که نشان می دهد اگر بتواند دوباره پشت دوربین حرکت کند ، آینده موفقی خواهد داشت. .
The Bad Batch (2017)
مجموعه بد
آنها مانند گذشته آنا لیلی امیرپور فیلم نمی سازند . دومین فیلم بلند او ، The Bad Batch ، مانند جورج میلر ، سرجیو لئون ، و آلخاندرو جودوروفسکی همه یک روز داغ با هم ملاقات کردند ، اسید زیادی ریختند و تصمیم گرفتند که دیوانه وارترین پسا آخراام آور غربی برای بازی در صحنه فیلم نیمه شب باشد. . این خونین ، وحشیانه و کاملاً فریبنده است ، فیلمی مهربان که باعث می شود ناهار خود را گم کنید و همزمان عاشق سینما شوید.
The Bad Batch که در ویژگی نزدیک به هم قرار دارد ، از زن جوانی به نام آرلن (سوکی واترهاوس) پیروی می کند که از ایالات متحده تبعید شده است. محکوم به سرگردان کردن زباله ها ، دختر خال کوبی با علاقه به های کوتاه به عنوان اصلی ترین مسیر برای گروهی از آدمخواران بدن سازی است. اما حتی اگر چند اندام را از دست بدهد ، آرلن موفق به فرار از اسیرشدگان خود می شود و پس از خونریزی کمی ، دختر بچه ای را بازی می کند که توسط جیدا فینک بازی می کند.
متاسفانه ، پدر بچه میامی مرد (جیسون مومو) ، پادشاه آدمخوار و هنرمند فوق العاده است که برای یافتن دختر گمشده خود هر کاری انجام خواهد داد. در حالت واقعی وسترن وحشی ، سرانجام آرلن و میامی مانی مسیرهایی را طی می كنند ، و هرچه به یكدیگر دور می شوند و خیره می شوند - با جنگ ، شهوت و شجاعت - آنها مجبور می شوند كه سرهای خود را با رویای ببندند (كینو ریو در تمام جلال سبیلش). رهبر فرقه ، فروش مواد مخدر و محاصره شده توسط سپاهی از ن باردار که بسته بندی اوزی هستند
بله ، به همان اندازه که به نظر می رسد باورنکردنی است ، و صادقانه ، ما هیچ سرنخی نداریم که چگونه این خواب گوشت گوشتی با 43 درصد امتیاز روبرو می شود. Bad Batch یک بازگشت جدی و نگران کننده به استثمار دهه 70 است ، کسی که به ایده هایی مانند شر شر ، چه کسی خوب و چه چیز علاقه مند استبین. به علاوه ، موسیقی متن فیلم التقاطی ، جیم کری کاملاً غیرقابل تشخیص و صحنه شام منزجر کننده ای وجود دارد که باعث می شود Leatherface را شل و ول کند ، به این معنی که Bad Batch یکی از دیوانه ترین و جالب ترین فیلم های علمی تخیلی سال 2017 است.
منتقدان فیلم عالی هستند. اما مهم نیست که چقدر ممکن است در سینما تند تند باشد ، آنها هنوز هم فقط مردم هستند - و هر چند ، ممکن است آنها سوء تفسیر یک فیلم را بنویسند ، یک بررسی فاسد بنویسند ، و در آخر به جستجوی چیزی بپردازند که در واقع یک نوع باورنکردنی است. بعضی اوقات ، یک فیلم بلندپروازانه همراه می شود و موفق می شود که تقریباً همه منتقدین روی کره زمین را جلب کنند. این فیلم های ناگوار به درون لکه دار پرتاب می شوند و تا حد زیادی توسط مخاطبان فراموش می شوند و این شرم آور است زیرا آنها مخفیانه شگفت آور هستند. البته ، همه یک عقیده دارند ، و به لطف تعداد زیاد گزینه های جریان در دسترس بینندگان خانگی ، بسیاری از فیلم ها هرگز بیش از یک کلیک دور نیستند - بنابراین حتی اگر فیلمی شلیک خود را در شکوه باکس آفیس از دست بدهد ، چیزی در ما نخواهد داشت. از قدردانی از الان بنابراین امروز ، ما از نفرت ها چشم پوشی می کنیم و به فیلم هایی که به طرز سرخ شده کباب شده بودند ، نگاه می کنیم. از عاشقانه های سنگسار گرفته تا ماجراهای اساطیری ، در اینجا فیلم های متنفر و متنفر وجود دارد که در واقع عالی هستند.
هوک (1991)
داستین هافمن و رابین ویلیامز در هوک
به نظر می رسد همه از هوک متنفر هستند. این به طور گسترده ای به عنوان یکی از بدترین فیلم های استیون اسپیلبرگ در نظر گرفته می شود ، و حتی خود کارگردان نیز از این فیلم بیزار شده است. منتقدان فیلم این داستان پیتر پن را به عنوان نفخ ، کثیف و غم انگیز وحشت زده کرده اند ، اما شاید به این دلیل باشد که همه آنها بزرگ شده اند و فراموش کرده اند که چه چیزی تصوری دارد.
اگر در دهه 90 زندگی می کردید ، احتمالاً می دانید که این داستان به عنوان یک بزرگسال در حوالی پیتر پن (رابین ویلیامز) می چرخد. او نام خود را تغییر داده است ، یک خانواده تشکیل داده ، وکیل دادگستری است و ماجراهای خود را در نورلند فراموش کرده است. اما وقتی فرزندان او توسط ناخدای ناخوشایند هوک (داستین هافمن) ربوده می شوند ، پیتر مجبور می شود پرواز کند ، جنگ کند و کلاغ کند اگر می خواست دوباره بچه هایش را ببیند.
اعطا می شود ، هوک به هیچ وجه نزدیک به یکی از بهترین های اسپیلبرگ نیست ، اما برای فیلمی در مورد کودکی ، به برخی مضامین شگفت آور بالغ مانند عشق بی حد و حصر ، بزرگتر شدن و بزرگ شدن اجتناب ناپذیر مرگ می پردازد. این فیلمی در مورد خانواده های ناکارآمد و بچه های رها شده است و طبق گفته های Evan Saathoff از Birth.Movies.Death. ، هوک یک فیلم "بسیار شخصی برای اسپیلبرگ بود ، واکنشی به ترس های او مبنی بر اینکه بار سنگین کارش باعث سرقت اوقات با فرزندانش می شود. "
هوک علاوه بر چیزهای عمیق در پشت سطح ، سرگرمی خالص اسپیلبرگی است. مجموعه هایی - کاملاً واضح و برجسته - عالی ، زینت بخش و بسیار شگفت انگیز از زندگی هستند ، که برای داستانی مناسب است که در ابتدا یک بازی صحنه ای بود. و در حالی که بسیاری از منتقدین به جولیا رابرتز به عنوان تینكربل اعتراض می كنند ، شما نمی توانید انكار كنید كه باب هوسكینز ، مگی اسمیت و داستین هافمن در قسمتهایشان كاملاً عالی هستند. به علاوه ، نمره جان ویلیامز جادویی ناب است ، و همیشه برگشت به عقب و پیوستن به رابین ویلیامز عالی است.
بیگانه 3 (1992)
بیگانه 3
هنگامی که دیوید فینچر کارگردان بار اول برای بیگانه 3 استخدام شده بود ، فیلم قبلاً از برنامه عقب مانده بود ، فیلمنامه تمام شده ای وجود نداشت ، و استودیو چندین میلیون دلار بابت این پروژه از دست داده بود. از این بدتر ، فینچر به سختی توسط تولید کنندگان میکرو کنترل در فاکس مانع شد و هنگامی که فیلم به طول حدود سه ساعت به طول انجامید ، استودیو او را مجبور کرد حدود 30 دقیقه مواد را قطع کند.
در نتیجه ، کارگردان فیلم را نادیده گرفت ، اما او تنها کسی نبود که از بیگانه متنفر بود. طرفداران هنوز از مرگ های هیکس و نیوت خشمگین هستند و اکثر منتقدین فیلم را وحشت زده و گفتند که این سبک از ماده است. امروزه غالباً فیلمی تلقی می شود که حق رای دادن را به تختخواب فرستاده است ، اما در حالی که درست است که Alien 3 تأکید زیادی روی جو می کند ، این همان چیزی است که باعث می شود آن را به یکی از جذاب ترین فیلم های حرفه ای داستان فینچر تبدیل کند.
در یک بیابان دلخراش که فریاد ماد مکس را فریاد می زند ، این قسط سوم تاریک ، مضحک و به زیبایی بی ثمر است ، کابوسی سینمایی است که — همانطور که منتقد فیلم Scout Tafoya به آن اشاره کرد - آثار نقاشانی مانند Hieronymus Bosch و Pieter Bruegel را تداعی می کند. مهمتر از آن ، فیلم فینچر به قدری نیهیلیستی است که باعث می شود کارآگاه حقیقی مانند پارک ها و تفریح ها به نظر برسد. و به عنوان اسکات ومپلر از Birth.Movies.Death. توجه داشته باشید ، این لحن تیره به گونه ای مطابق با اصل ریدلی اسکات نسبت به دنباله جیمز کامرون است.
به علاوه ، سیگورنی ویور در صدر بازی خود در اینجا قرار دارد و ریپلی بدبینانه تر را بازی می کند که با شجاعت با سرنوشت اجتناب ناپذیرش کنار می آید. درست است ، اژدها Xenomorph اکنون و پس از آن کمی بد بو به نظر می رسد. و بله ، ویرایش های اجباری داستان کلی را از بین می برد (البته ، شما می توانید مجمع برش را بررسی کنید تا احساسی از دید اصلی فینچر به دست بیاورید) ، اما با وجود اشکالاتی که دارد ، بیگانه 3 دنیای بصری درخشان راهبان جنایتکار و آتشین است. hellscapes ، فیلمی که می توانست پایان خوبی برای یک سریال برجسته باشد.
سلول (2000)
Tarsem Singh The Cell
به کارگردانی Tarsem Singh ، The Cell برای همه فیلم نیست. در واقع ، این فیلم برای اکثر منتقدین وقتی که در سال 2000 به سینماها آمد ، نبود. طبق گفته رسمی آشفتگی در روتین گوجه فرنگی ، فیلم "توسط یک نقشه ضعیف و کم عمق تضعیف می شود که ارائه نمی دهدجدید. "درست است ، شما می توانید بگویید که سلول از فیلم هایی مانند" سکوت بره ها "قرض می گیرد - اما انسان ، این است که با پانچار قرض می گیرد.
سلول از داستان راجر ایبرت - یکی از معدود منتقدی که واقعاً آن را دوست داشت- به عنوان "یکی از بهترین فیلمهای سال" ، Cell داستان داستان کاترین دین (جنیفر لوپز) ، روانشناس کودک را نشان می دهد که از برخی فن آوری های چشمگیر استفاده می کند. ناخودآگاه یک پسر همسایه ، با امید به بازگشت او به دنیای واقعی. با تشکر از مهارت های منحصر به فرد خود ، از یک مامور اف بی آی (وینس وون) خواسته شده است تا ذهن یک قاتل سریالی ناخودآگاه به نام کارل استارگر (وینسنت دونوفریو) را کشف کند.
استارگر پیش از تحمل تشنج ، دختری را در دام مرگ عجیب و غریب زندانی كرد و حالا تنها ساعتهای زیادی برای زندگی دارد. دین وظیفه دارد محل زندگی خود را پیدا کند ، اما این ساده تر از آنچه گفته می شود انجام می شود. ناخودآگاه استارگر دنیای کابوس وسایل شکنجه ، هیولا شاخدار و عروسکهای زنده است که شبیه قربانیان او است. این یک رویای تب S&M است که اجساد در خون غده می شوند ، اسب ها با اسلایدهای شیشه ای جدا می شوند و مردان روده های خود را به آرامی از بدن خود بیرون می کشند.
بله ، سلول کاملاً محروم است ، اما نگاه کردن به اوه بسیار زیباست. همانطور که آندره دوماس از The Horror Digest تصریح کرد ، ناخودآگاه استارگر ادای احترام وحشتناکی برای هنرمندانی چون دیمین هیرست ، اود نردروم و H.R. Giger است. و اگر به لباس بپردازید ، پس از آن که قصد دارید یک درمان خنجرآمیز داشته باشید ، به عنوان طراح Eiko Ishioka دنیایی از لباس های قرمز ماهیچه ای ، بال های بنفش شیطان ، تاج های طلایی عظیم و ماسک های علمی تخیلی ایجاد کرده است. هنوز هم بهتر است که این مجموعه ها عملی باشند ، نمایش ها روی صحنه هستند و نتیجه آن چیزی بزرگ ، خونین و کاملاً زیبا است.
پوسیده گوجه فرنگی یک سایت مفید برای درک سریع درباره آنچه منتقدان فیلم درباره یک فیلم فکر می کنند است. در حالی که آشکارا سلیقه ها متفاوت است ، شما معمولاً می توانید روی یک فیلم با نمره بالا (و به ویژه یکی با نمره 100 درصد) حساب کنید تا بسیار خوب باشد. از این گذشته ، منتقدین اغلب مخالف هستند ، بنابراین تأیید یک اتفاق نظر زیادی دارد.
با این حال ، در حالی که نمرات و بررسی هایی که باعث ایجاد آنها می شود ، برای همیشه در Rotten گوجه فرنگی بمانید ، بیشتر بررسی ها در هنگام انتشار فیلم مورد نظر برای اولین بار ارسال شد. بیشتر فیلم های عالی در تست زمان ایستاده اند ، اما با تغییر دیدگاه ها ، برخی از آنها کم می شوند و آنچه در گذشته کامل به نظر می رسید ، عیب های آن را آشکار می کند. با توجه به این موضوع ، نگاهی به برخی فیلم ها می اندازیم که با وجود صد درصد صدف روباه گوجه فرنگی ، سن خوبی ندارند.
شبی با کوین اسمیت
نکته بسیار وحشتناک در مورد یادگیری یک شامگاه با کوین اسمیت دارای صددرصد امتیاز است یادآوری این است که هرکسی تا به حال به عنوان یک فیلم به آن فکر کرده است. این یک فیلم ویدئویی از سال 2002 است ، با یک زمان اجرا 224 دقیقه ای واقعاً مسخره ، شامل فیلم های پرسش و پاسخ از تور سخنرانی در دانشگاه 2001-2002 اسمیت. او در مورد فیلم ها صحبت می کند ، اما شوخی های آلت تناسلی نیز می کند ، حتی شوخی های همجنسگرا بیشتر ، و البته صحبت های زیادی در مورد سیگار کشیدن ماری جوانا است. نکته دوم این است که مخاطبان هدف دقیقاً چه کاری انجام می دهند در حالی که آنها تقریباً چهار ساعت را به گوش دادن به مرد پشت سکوت باب سپری می کنند.
آسان است فراموش کنیم که بسیاری از کانون توجه اصلی کوین اسمیت هنوز در سال 2002 ، اکنون که او بیشتر در یک فرهنگ محلی پاپ وجود دارد. اما مدتی پیش او صدها ساعت پادکست را ضبط کرده بود (در حقیقت ، قبل از این که پادکست ها حتی یک چیز باشند) ، هنگامی که طرفداران فداکار وی هنوز تک تک مواردی را که ممکن بود برای گفتن او نشنیده بودند ، شنیده بودند. این فیلم فرصتی اولیه برای شنیدن بیشتر از اسمیت از هر کسی بود که واقعاً نیاز داشته باشد.
مصاحبه
اگر تعجب کردید که The Interview نمره صد درصدی را به دست آورد ، احتمالاً به فکر فیلم 2014 جیمز فرانکو / ست روگن در مورد کره شمالی هستید. این فیلم همچنین به سختی پیر شده است ، اما از ابتدا خیلی دوست داشتنی نباشد. این مصاحبه یک درام جنایی استرالیا در سال 1998 با بازی هوگو بافندگی است که وقتی در سال 2000 منتشر شد ، در محافل فیلم ایندیای ایالات متحده اسپلش بزرگی ایجاد کرد. سؤال این است ، چرا؟ این فیلم تقریباً کاملاً شامل بازجویی از شخصیت Weaving در دست یک کارآگاه پلیس است که با بازی تونی مارتین انجام شده است. این مانند Australian The Usual Suspects است ، اما با نوشتن بدتر و بودجه ای برای فلاش بک ها ندارد. ماهیت شخصیت بافندگی ، چه گناهکار باشد و چه به سادگی در راه آهن ، از بینندگان تا حدی نگه داشته می شود که باعث می شود مجبور به یافتن حقیقت در داستان باشند تا به آن چسبیده باشد. اگر می خواهید اثبات کنید که هوگو بافی بازیگر بسیار خوبی است ، مصاحبه این کار را انجام می دهد. اما اگر به دنبال یک درام جرم و جنایت هستید ، بهتر است به جای دیگر نگاه کنید.
راجر و من
در سال 1989 ، راجر و من جذاب به نظر می رسید. کار یک فیلمساز مستند آن زمان ناشناخته به نام مایکل مور است ، در این فیلم مور داستان زندگی زادگاهش مشکلاتی از فلینت ، میشیگان و تلاش مور را برای گفتگو با مدیرعامل GM راجر B. اسمیت در مورد مضراتی که جنرال موتورز با استفاده از این کار به فلینت انجام داد ، دارد. تعداد زیادی از کارگران آنجا به نفع کار ارزانتر در کشورهای دیگر. اسمیت هرگز با مور ملاقات نمی کند ، اما پیگیری های مبهم مور روایت فیلم را هدایت می کند.
در سال 1989 ، این چیزی شبیه مستندهای غیر شخصی نبود که مخاطبان از آن استفاده می کردند. اما تقریباً سه دهه بعد ، همه چیزهایی که در پی آمد ، لذت بردن را دشوارتر می کند. فلینت هرگز بهبود نیاورد ، و هنوز هم شهری در معرض بحران است. در همین حال ، مایکل مور هنوز تمام تلاش خود را می کند تا همان شخصیت "همه جانبه" را که در این فیلم برنده تماشاگران شد ، ارائه دهد ، اما احساس می کند به مراتب کمتر صمیمانه از جانباز صنعت در دهه 60 خود نسبت به آنچه در سالهای دهه 30 از یک ناشناخته بدست آمده است. . در سال 1989 ، مایکل مور قهرمان لیبرال شد ، اما این روزها بسیاری از رای دهندگان ، صرف نظر از ت خود ، او را به عنوان یک اذیت می دانند. به این معنا ، می توانید بگویید که موفقیت خود مور بهترین فیلم او را خراب کرده است. واقعاً شرم آور است.
معمولی
عادی خوب است. نویسنده و کارگردانی جین اندرسون ، بر اساس نمایشنامه خودش ، داستان حساس یک زوج پیر را در آمریکای میانه روایت می کند که وقتی شوهر اعلام کرد برنامه های خود را برای انتقال به زندگی به عنوان یک زن در هرج و مرج فرو می برد. اساساً بیش از یک دهه قبل از شفاف ، شفاف بود. اما همانطور که ممکن است بدانید ، شفافیت اغلب توسط افراد transgender به دلیل ریختن مرد سیسمونی به عنوان رهبر زن transgender خود مورد انتقاد قرار می گیرد. این روشی است که به طور گسترده ای غیرقابل قبول در بین افراد trans است ، زیرا این عقیده نادرست را که ن ترانس زن فقط لباس پوشیدن مردان هستند ، زنده می کند. حتی خالق شفاف ، جیل سلووی ، اذعان کرده است که بازیگران مردان به عنوان ن transgender ایده بدی است.
مقایسه
حمایت شده توسط /Comparisons.org
رانندگان نیویورک بدون داشتن DUI یک روز دستمزد بزرگ دریافت می کنند
بیشتر بخوانید
این ما را به حالت عادی برگرداند ، که در آن زن ترانس بازی تام ویلکینسون بازی می کند. در آن زمان ، تعداد کمی اعتراض شنیده می شد. اکثراً احتمالاً اینگونه نیست
«کروکودیل» داندی در سال 1986 از هیچ جایی بیرون نیامد ، با کسب 87 درصد نمره توماتومتر ، نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اصلی اصلی از جوایز اسکار ، و 174 میلیون دلار در داخل و 328 میلیون دلار در سراسر جهان ، و آن را به دومین فیلم پرفروش سال 1986 پشت کرد. تفنگ برتر بد نیست برای فیلمی با بازی در نقش کمدین نسبتاً ناشناخته استرالیایی در اواخر دهه 40. در این فیلم ، پل هوگان در نقش مایکل جی "تمساح" داندی ، یک شکارچی تمساح استرالیایی استرالیایی که توسط یک خبرنگار آمریکایی به نیویورک آورده می شود ، بازی می کند ، جایی که سرنوشت بدنبال دارد (شامل صحنه معروف "معروف" شما آن را چاقو می نامید؟ "). این کمدی جذاب ، Capra-esque ، "ماهی خارج از آب" است که منتقدان و فیلمبرداران را به طور غافلگیرانه جذب کرد و موفق شد یک فرنچایشی بعید از جمله یک تبلیغ خوب دریافت شده از سوپر بول و متا کمدی سال 2020 را راه اندازی کند. آقای داندی عالی ، که در آن پل هوگان خودش بازی می کند.
اگرچه این سریال بلافاصله شاهد کاهش ناچیز بود ، اما در کل اصلی Dundee اصلی "تمساح" یک کمدی بسیار جذاب عالی Aussie است. شاید ما با قرار دادن آن در این لیست کمی خیلی حساس شویم ، اما فیلم کلیشه "پسر را بازی می کند ، آن استرالیایی ها مطمئناً حواس پرتی هستند!" کارت بسیار سنگین در یک صنعت فیلم سازی تحت سلطه آویسهای جهان وطنی مانند نیکول کیدمن ، هیو جکمن ، مارگوت رابی و کریس همسورث (که اکثر آنها احتمالاً یک روز در اثر ناامیدی زنده نخواهند ماند) ، ما می توانیم کلیشه ، کلیشه ای کاملاً بی نظیر Aussie را بفروشیم. برای استودیوهای فیلم ، گرچه ما شک داریم بیشتر استرالیایی ها اهمیت می دهند.
Moviegoers یک "جذابیت مهلک" را برای این هیجان انگیز 1987 احساس کرد
جاذبه مهلک
شما می دانید وقتی یک فیلم به زبان پاپ فرهنگ تبدیل می شود ، فیلمی عصبی می شود. به عنوان مثال ، Fatal Attraction اساساً برای نقش و نگار "دوست دختر بیش از حد متصل" از سال 2012 ، فقط روانی بیشتر است. مایکل داگلاس در فیلم سال 1987 بازی می کند ، به تازگی شخصیت "هریسون فورد لایت" را از رومانسون استون و جواهر نیل جدا کرده است تا در فیلم هایی مانند وال استریت و فتال جاذبه تبدیل به "محبوب مورد علاقه خزنده" شود. داگلاس در نقش مرد خانواده دن بازی می کند که یک ایستادن یک شب با الکس دارد ، با بازی گلن کلوز. یا بنابراین او فکر می کند. هنگامی که الکس با ایجاد یک . انتظار برای آن . مارپیچ رابط control ساده آنها از کنترل خارج است ، با وسواس در تلاش برای ادامه رابطه و نابود کردن حومه ، واحد خانوادگی هسته ای وی تا حد فریب ، آدم ربایی و حتی جوشیدن است. خرگوش حیوان خانگی دخترش! حالا این فقط اشتباه است
حمایت مالی توسط /americanexpress.com
اسپانسر ویدیو
تقریباً مانند یک شومیز شیطانی ، Fatal Attraction دشوار نیست. منتقدین به آن نمره 76٪ Tomatometer دادند و رای دهندگان آکادمی آن را برای شش جایزه اسکار از جمله بهترین تصویر معرفی کردند. صندوق آتی آن حتی بهتر بود و درآمد 156 میلیون دلاری در ایالات متحده و 320 میلیون دلار در سرتاسر جهان برای تبدیل شدن به دومین ضربه داخلی در سال 1987 (دقیقاً در پشت سه مرد و یک کودک بسیار کم نظیر) داشت. اما بیایید اینجا واقعی شویم - این فیلم اساساً در مورد یک مرکز بالینی مرحله پنجم روانی است که یک پدر را که فقط به دنبال یک زمان خوب بود ، عذاب می دهد. به هیچ وجه این فیلم امروز ساخته نمی شود ، زیرا خرگوش ها در سراسر کشور آه تسکین می گیرند.
"Pretty Woman" قلاب OG با قلب طلا بود
زن زیبا
در سال 1990 ، جولیا رابرتز هنوز مگا ستاره ای پیدا نکرده بود ، اما سر در پیتزا Mystic و Steel Magnolias قرار داشت. Pretty Woman همه این موارد را فوراً تغییر داد. در این فیلم ، رابرتز یک روسپی را بازی می کند که توسط یک تاجر ثروتمند با بازی ریچارد گر ، استخدام می شود تا اسکورت او برای وقایع اجتماعی سطح بالا باشد. Hilarity ensues and درسهایی مانند Gere آموخته می شود که پول خود را به صورت قانونی اما در یک حرفه اخلاقی مشکوک بدست آورد (برخلاف روسپیگری غیرقانونی ، ارزان بودن فیلم ، تلاش روی بینی برای تفسیر اجتماعی) سرانجام عاشق رابرتز می شود.
حمایت مالی توسط /americanexpress.com
اسپانسر ویدیو
Pretty Woman فقط 62٪ Tomatometer را بدست آورد ، اما فیلمبرداران عاشق آن شدند. این فیلم با بودجه 11 میلیون دلاری 178 میلیون دلار داخلی و 463 میلیون دلار درآمد در سرتاسر جهان بدست آورد و آن را به چهارمین فیلم پرفروش سال تبدیل کرد و بازگشتی مجنون از سرمایه گذاری را که باعث انفجار روبرتز در لیست A شد ، بدست آورد. صادقانه بگویم ، تنها بازیگری که در آن سال ستارگان بهتری داشت ، ماکائولای کالکین در خانه تنها بود. با موفقیت گسترده ای که داشت ، Pretty Woman آشکارترین نمونه تروپ "قلاب با قلب طلا" است ، و در اصل یک فانتزی جنسی yuppie با تاریخ است که 50 Shades of Grey را به یک رومی کام کاملاً شیطانی تبدیل می کند که برای یک امن است شب تاریخ ولنتاین. علیرغم کسب میلیون ها دلار ، امروز زمان سختی به دست می آید. با این حال ، به لطف کشیدن نوستالژی ، نسخه موسیقی در برادوی و سایر نقاط فراتر از آن بوده است.
"رقص با گرگ ها" امروز شانس سگ نخواهد داشت
رقصنده با گرگ
رقص با گرگها به خاطر یکی از بزرگترین مسافرت های جوایز اسکار تا کنون به خاطر ضرب و شتم شاهکار بی نظیر مارتین اسکورسیزی ، گودفلا ، به یادگار مانده است. برای عادلانه بودن ، اولین کارگردانی حماسه کوین کاستنر در سال 1990 واقعاً بزرگ بود. نامزد این جایزه شد
درباره این سایت